دریاچه ارومیه در یک نگاه:
دریاچه ارومیه بزرگترین آبگیر داخلی کشور و مهمترین عامل تنظیمکنندهی اقلیمی در شمال غرب ایران به شمار میرود؛ عاملی که سبب ارتقای ظرفیت گرمایی ویژهی منطقه را موجب شده و به این ترتیب با کاهش تفاوت دمای شب و روز و نیز بیشینه و کمینهی فصول، به آفرینش اقلیمی معتدلتر که استعداد باروری منطقه را از منظر شناسههای تولید در بخش کشاورزی و منابع طبیعی افزایش میدهد، کمک میکند.
افزون بر آن، دریاچه ارومیه یکی از نادرترین پهنههای آبی جهان بوده که سبب شده به دلیل ترکیبات خاص آب و شوری در حد اشباع آن، حیات آبزیان را جز در مورد آرتمیا و جلبکی به نام “Dunalilla salina” ناممکن بسازد. هرچند همین ویژگی، به پویایی اکوسیستم (بومسازگان) دریاچه کمک کرده و با تقویت زنجیرهی غذایی آن، ارومیه را به مقصد کوچهای پرندگان پرشماری بدل ساخته است.
شایان ذکر است که بستر دریاچه تا عمق بیش از چهل متر از تودهی لجنی با ترکیبات خاص تشکیل شده که فاقد مقاومتهای لازم برای بارگذاری است. هفت رودخانهای که به دریاچه منتهی میشوند، علاوه بر افزودن دایمی ترکیبات شیمیایی و رسوبات مختلف، موجب سیرکولاسیون و رسوبگذاری خاصی در محدوده دریاچه میگردند. راه نداشتن دریاچه ارومیه به آبهای آزاد از دیگر ویژگیهای این پهنهی آبی است. با این وجود، دریاچهی ارومیه یکی از مهمترین چشماندازهای طبیعی شمال غرب ایران به شمار میآید که در حفظ پایداری بومشناختی منطقه و بالانس حرارتی و اقلیمی آن نقشی انکارناپذیر دارد. در عین حال، موجودیت این دریاچه نهتنها ضامن گونهگونی زیستی منطقه که تضمینکنندهی جیات اجتماعی رو به رشد مردم در سه استان آذربایجان شرقی و غربی و کردستان است. افزون بر آن، ادامهی استمرار و شادابی این محیط آبی یگانه، در شمار مهمترین موانع طبیعی در تشدید روند بیابانزایی و اُفت کارایی سرزمین نهتنها در شمال باختری ایرانزمین که در کشورهای همجوار ارمنستان، آذربایجان، ترکیه و کردستان عراق محسوب میشود.
چنین است که بر بنیاد همهی دلایل ذکر شده، باید کوشید تا عوامل تهدیدکننده و تحدید کنندهی حیات دریاچه در حوزهی آبشناختی، اقتصادی و محیط زیستی شناسایی شده و بکوشیم تا با حفظ این محیط آبی، امنیتی پایدار برای هموطنان عزیز ساکن در شمال غرب کشور فراهم کنیم و در عین حال از ناپداری گستردهتر سرزمین و تولید چشمههای جدید گرد و خاک (مانند تجربه تلخ دریاچه آرال) ممانعت به عمل آوریم.
- مختصات دریاچه:
هر چند بسته به این که چه تراز ارتفاعی را به عنوان مبدأ اندازهگیری بگیریم، مساحت دریاچه هم به تبع آن تغییر خواهد کرد، اما اگر تراز ۱۲۷۴٫۱ متر از سطح دریاهای آزاد را به عنوان کمینهی مورد قبول در نظر بگیریم، آنگاه دریاچهی ارومیه باید دست کم ۵۷۰ هزار هکتار وسعت داشته باشد که هماکنون این رقم به حدود ۳۰۰ هزار هکتار کاهش یافته است. آن هم دریاچهای که به عنوان دومین دریاچه شور جهان (بیستمین دریاچه جهان از لحاظ وسعت) از آن یاد شده و بین ۱۳۰ تا ۱۴۰ کیلومتر طول و ۱۵ تا ۸۵ کیلومتر عرض دارد. دارا بودن ۱۰۲ جزیره بزرگ و کوچک با تنوع گیاهی و جانوری کمنظیر، موجب شده است که این دریاچه به عنوان بوستان و اندوختهگاه زیستسپهر در کنوانسیون بینالمللی رامسر هم به ثبت برسد. از آن جمله باید به جزیره کبودان، اشک، اسپیر، ارزو و جزایر ۹ گانه این دریاچه اشاره کرد که هرکدام زیستگاه حیواناتی مانند قوچ، میش و گوزن زرد است.
- حجم و کیفیت آب دریاچه:
حجم آب دریاچه ارومیه در تراز اکولوژیک آن و با عمق متوسط ۵/۴ متر بالغ بر ۳۱ میلیارد مترمکعب تخمین زده میشود که این حجم آب از طریق رودخانههای مهم حوضه آبخیز دریاچه (سیمینه رود، زرینه رود، مهاباد چای، گدارچای، باراندوز چای، نازلوچای، روضه چای، زولاچای، شهرچای در آذربایجان غربی وآجی چای، لیلان چای، آذرشهر چای ، قلعه چای ، صوفی چای، مردوق چای) و ۷ رودخانه فصلی (به نامهای خرخره چای، شیواسان چای، سنیخ چای، طسوج چای، دریان چای وگبی چای) تأمین میشود.
از نظر طبقه بندی شیمیایی آب دریاچه ارومیه تیپ کلره داشته و باقیمانده خشک عناصر محلول در آب آن (T.D.S) در دوران پرآبی در حدود ۱۸۰ و در زمان کم آبی به حدود ۴۲۰ گرم در لیتر میرسد. اسیدیته یا قلیائیت آب دریاچه (pH) درفصل بهار به دلیل پایین بودن دما و بارش باران درمحدوده ۸-۶ و در فصل تابستان ۸-۷ است. .هدایت الکتریکی آب بسته به وضعیت حجم آب دریاچه از ۲۰۰ تا ۶۰۰ هزار میکروموس برسانتیمتر مربع متغیر بوده و تنها موجود زندهای که قادر است (یا بهتر است گفته شود: قادر بود!) در آب شور این دریاچه زندگی کند، آرتمیا سالینا است که خوراکی مقوی و بسیار مناسب برای ماهیان پرورشی به شمار میرود.
مشکلات مدیریتی در دریاچه ارومیه:
شاید یکی از مهمترین شناسههای تأییدکنندهی مشکلات مدیریتی در دریاچه ارومیه را بتوان از رخداد اخیری که در آن روی داد و سبب شد تا رنگ دریاچه قرمز شود، دریافت. در حقیقت، دریاچه ارومیه کم مصیبت داشت که حالا باید گرفتار یک تهدید جدید و اندکی رازآلود هم بشود؟ تهدیدی که برای نخستین بار در امردادماه سال جاری گزارش شده است و آن حکایت از سرخ شدن یکبارهی بخش بزرگی از سواحل آن؛ به ویژه در کرانههای خاوریاش است .
معضلی که بیش تر ابعاد آن را با خوانندگان گرامی مهار بیابانزایی در میان نهاده بودم.
اما آیا واقعاً آزمایش آب دریاچه ارومیه و فراکافت دادههای آزمایشگاهی آن زیر نظر یک گروه کارشناسی واجد صلاحیت، تا این حد دشوار و زمانبر مینماید یا مشکل در جای دیگری است؟! در جایی که میتوان از آن با عنوان عدم مدیریت منسجم یاد کرد.
ددر حقیقت سؤ مدیریت و عدم انسجام تشکیلاتی برای مقابله با بحران پیش رو چنان چشمگیر است که اخیراً 20 نماینده ی مجلس شورای اسلامی در تذکر کتبی به رئیس جمهور رسیدگی به وضع بحرانی دریاچه ارومیه را خواستار شدند . به نحوی که بر اساس گزارشهای منتشره دست کم ۴۰ روستا در اطراف دریاچه در نتیجه پیشروی شورهزارها و توفانهای نمک خالی از سکنه شدند. از آمارهای ۷۰۰ هزارتایی پرندگان و آن همه تنوع گونهای که دریاچه را در سراسر سال اشغال میکردند هم امروز جز تعداد محدود پرنده در حد چند صد قطعه چیزی باقی نمانده است .
- نارساییهای سند راهبردی مدیریت پارک ملی دریاچه ارومیه
سال گذشته پس از کش و قوسهای فراوان و مجادلات حقوقی که بیش از یکسال به طول انجامید، سند ملی راهبردی مدیریت جامع پارک ملّی دریاچه ارومیه به امضای عالیترین مقامات وزارتین نیرو و جهاد کشاورزی، سازمان حفاظت محیط زیست ایران و نیز استانداران سه استان آذربایجان شرقی، غربی و کردستان رسید. با این وجود و به رغم آن که نفس چنین اقدامی میتواند بسیار مثبت تلقی شود، به نظر میرسد، که توافقنامهی مزبور دارای لکنتهای فراوان و ابهاماتی است که کاراییاش را میکاهد.
باید دانست دریاچه ارومیه در شمار مهمترین ارکان پایدارکنندهی محیط زیست در شمال غرب کشور محسوب میشود؛ چالاب پهنپیکری که آثاری فرامنطقهای نیز بر زیستمندان و محیط زیست منطقه برجای گذارده و خواهد گذارد. از این رو، به درستی در ردهی بالاترین تمهیدات حفاظتی کشور (پارک ملّی) قرار گرفته است. امّا شوربختانه – همان گونه که اشاره رفت – برنامهی حاضر از صراحت، دقت و شفافیت لازم برای حراست از این بومسازگان ناهمتای ایران برخوردار نیست که در زیر به مهمترین نارساییها و لکنتهای آن اشاره میشود:
۱- از آنجا که ۹۴ درصد از آب قابل استحصال حوضه آبخیز دریاچه ارومیه به بخش کشاورزی اختصاص مییابد، باید هر چه سریعتر تمهیداتی مؤثر، ضربتی و پایدار برای افزایش راندمان آبیاری و استفاده از سامانههای آبیاری تحت فشار در این حوضه در اولویت برنامههای زیربنایی دولت خدمتگذار قرار بگیرد. نزدیک کردن راندمان آبیاری استان به مرز ۶۵ الی ۷۰ درصد، کمینهی کاری است که میبایست در کوتاهترین زمان ممکن عملی و اجرایی شود؛ راهبردی که متأسفانه در این برنامه از شفافیت و صراحت لازم برخوردار نیست و فقط قرار شده که سالی یک درصد بر راندمان آبیاری افزوده شود که به هیچ وجه کفایت نمیکند.
۲- به موازات افزایش راندمان آبیاری، باید از زدن سد جدید بر روی رودخانه باراندوز و نازلوچای – به عنوان تنها رودخانههای عمده از بین ۱۴ رودخانهای که آبشان به دریاچه ارومیه میریزد – جلوگیری شده و مطالعات احداث آن سدها متوقف گردد (در صورتی که عملاً دولت کار مطالعه برای احداث بیش از ۴۰ سد جدید در منطقه را برای برنامه پنجم در دستور کار قرار داده است).
۳- در شرایط فوقالعاده بحرانی کنونی که حتا جزایر دریاچه، ماهیت جزیرهای بودن خود را از دست داده و سطح آب آن به یک سوّم کاهش یافته است، میبایست دستکم ۴۰ درصد از ظرفیت کنونی سدهای موجود به عنوان حقآبه دریاچه اختصاص یابد. باید در نظر داشت که چنانچه دریاچه نابود شود، تمامی اراضی کشاورزی منطقه و سکونتگاههای اطراف آن تا شعاع کشورهای مجاور از این پیامد نامیمون آسیب جدی دیده و میتواند تجربه تلخ دریاچه آرال را که منجر به شورشدن ۴۰۰ هزار هکتار از پنبهزارهای اتحاد جماهیر شوروی سابق شد را زنده کند. بنابراین، برای پاسداری پایدار از معیشت مردم، لازم است تا سطح آب دریاچه به وضعیت طبیعی آن بازگردد.
۴- استفاده از مشارکت مردم محلی و تقویت سازمانهای مردمنهاد باید در این موافقتنامه بسیارپررنگتر دیده شود و اعتباری خاص و ردیف بودجهای مستقل به آن تعلق گیرد.
۵- لازم است تا راهکار دقیق تحقق اهداف یادشده در ذیل هریک از جداول موجود در برنامه آورده شوند.
۶- یک سیاست درازمدت مدیریت منطقه، باید کوشش برای کاستن از وابستگی معیشتی به سرزمین باشد. باید با تقویت دیگر مزیتهای نسبی منطقه، به ویژه در حوزه تجارت فرامرزی، مناطق آزاد تجاری، بومگردی، استحصال انرژیهای نو و تقویت صنایع سازگار با محیط زیست، مدیریت شایستهتری در بخش توزیع و مصرف آب اعمال شود.
- دیگر راهکارها و پیشنهادهایی که میتواند به نجات ارومیه منجر شود:
- ارزیابی عملکرد تطبیقی کمی و کیفی حدود ۴۰ سد ساخته شده در حوضهی آبخیز دریاچه ارومیه و مقایسه اثربخشی آن در حوزهی آب، خاک، محیط زیست و شاخصهای توسعهی انسانی.
- بررسی زهآب کشاورزی، صنعتی و شهری وارد شده به دریاچه از نظر کمی و کیفی
- احیای پوشش گیاهی بومی منطقه در ارتفاعات مشرف آبخیز ارومیه و کاهش نرخ فرسایش آبی.
- ممانعت از حفر چاههای جدید و بستن 8هزار چاه غیر مجازدر منطقه (گفتنی است که شمار چاه های مجاز در منطقه به بیش از ۱۳ هزار حلقه می رسد ).
- انجام مطالعات دقیق برای تعیین سهم تغییرات اقلیمی در کاهش میزان جریانات ورودی به دریاچه ارومیه (باید حتی الامکان از بیان سخنان غیرکارشناسی در این حوزه – به ویژه در نزد مسئولان اجتناب شود. مثلاً سخنان معاون رئیس جمهور و رئیس وقت سازمان محیط زیست در مهر ماه سال ۱۳۸۷ بسیار تأملبرانگیز است: «اینکه خشکسالی اتفاق افتاده حاصل عملکرد نامیمون کشورهایی در درجه اول آمریکا و بعد چین بوده است.») .
- کاهش تعداد دام با توجه به ظرفیت مراتع منطقه.
- کمک به احیای تالابهای اقماری دریاچه ارومیه از جمله: «حسنلو»، «یادگارلو»، «درگه سنگی» و «زینه ور».
- تبیین یک روش علمی مستند برای تعیین حق آبهی مورد نیاز دریاچه ارومیه.
- اصلاح الگوی کشت در بخش زراعت و معرفی ارقامی که با کمترین میزان مصرف آب، بیشترین کارایی و تولید را بدست میدهند.
- بررسی و استعدادیابی دقیق برای تغذیهی آبهای زیرزمینی با استفاده از شگرد آبخوانداری.
- تقویت زیرساختهای لازم در حوزهی صنعت گردشگری و بومگردی به جای افزایش وابستگی معیشتی به سرزمین (الگوی موفق تالاب کانیبرازان که با مشارکت مؤثر مردم محلی هم همراه بوده، میتواند مثالی عملی و کارساز در این حوزه به شمار آید).
- اصلاح میانگذر و پل شهید کلانتری با افزایش شمار دالانهای عبوردهندهی آب بین بخش شمالی و جنوبی آن.
- حرکت به سمت مدیریت یکپارچه اراضی کشاورزی و قطع آبیاری کرتی و غرقابی در منطقه.
- ظرفیتسازی فرهنگی و آگاهی رسانی مؤثر در نزد مردم و مدیران محلی نسبت به دلایل حفظ دریاچه ارومیه.
- اعمال شدید سیاستهای انقباضی در کنترل جمعیت و عدم قبول مهاجرین جدید به حوضه آبخیز دریاچه ارومیه برای رعایت ظرفیت پذیرش سرزمین در منطقه.
- کاشت گونههای درختی به منظور جایگزینی زراعت چوب با دیگر انواع زراعتهایی که مصرف آب بیشتر و تولید کمتری دارند (بدینترتیب مصرف پسابها هم تاحدودی مدیریت میشوند).
نظرات شما عزیزان: